سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه خداوند، بنده ای را دوست بدارد، عمل کردن به هشت صفت را به او الهام فرماید : چشمْ فروپوشیدن از محارم خدا، ترس از خداوند ـ جلّ ذِکرُه ـ، شرم، بردباری، شکیبایی، امانتداری، راستی و بخشندگی . [امام صادق علیه السلام]

جیغ

یاحق
وقتی می خوای جیغ بکشی جیغ بکش وگرنه این خودتی که کر میشی !!!

تاحق
امضا : دالپر!
پ.ن. : دالپر نوشت همان پردال نوشت هاست با این تفاوت که پردال ناراحته!



کلمات کلیدی : جیغ، دالپر

یک به اصطلاح شروع نامه !

یا حق
سلام
این مثلا یک شروعه ولی نمی دونم قراره چه نوع شروعی باشه . با اینکه  تو این دنیای مجازی همیشه یه صفحه برای حرف زدن داشتم و همیشه هم آواره بودم و هر چند وقت یک بار از صفحه ای به صفحه ی دیگر نقل مکان می کردم و در نتیجه هر چند وقت یک بار یک پست شروع دارم اما باز هم از نوشتن یک شروع خوب یا چیزی شبیه به یک first impression عاجزم البته شاید ماجرا تنها به دنیای مجازی مربوط نباشه چون در شروع رابطه های این دنیای ( به اصطلاح ) واقعی هم هنوز کمی می ترسم ! شاید چون از همون عبارت فرنگی مآب می ترسم first impression! آره فهمیدم اینا همش نتیجه ی یک تهاجم فرهنگیه ، تهاجم فرهنگی! :دی
بگذریم ...
فکر کنم بهترین شروع اینه که یه کم از پردال پردالیه و حواشی اون بگم
پردال (یعنی من) توی یکی از روزهای گرم تابستون توی یه شهر نسبتا کوچیک (نسبت به این مکان فعلی*)  به دنیا اومده از همون کوچیکی علاقه ی خاصی به کتاب و کتابخونی داشت و هنوز هم داره. پردال از همون اوان بچگی سعی می کرد بزرگتر از سن خودش عمل کنه و همیشه ازآدم های دور و برش که حالا یا هم مدرسه ای هاش یا هم بازی هاش بودن سنگین تر رفتار می کرد یعنی یه جورایی هیچ وقت بچگی نکرد نه اینکه خونواده نذاشتن یا جو ایجاب نمی کرد نه ! خودش نمی خواست دوست داشت بزرگ باشه...
با اینکه گفتم توی شروع روابط سخت گیری می کنه ولی وقتی یه رابطه ای رو شروع کنه تا آخرش پاش وایساده از نظر اجتماعی تقریبا فعال بود از فعالیت های مدرسه ای گرفته تا در سطح شهر . کلا به قول دوستاش هر جا آش بود این فراش بود.
 دوره راهنمایی و دبیرستان همین طوری در آنی سپری شد و وارد دانشگاه شد. دور از جون شما وارد جایی شد که بهش شریف (همون سوت خودمون) می گن و الان دوسالی میشه که اینجاس  دانشگاهی که بر خلاف اون چیزی که توی جامعه پیچیده آدماش خیلی هم یک بعدی نیست و اتفاقا آدم هایی رو توش می بینی که از بس بعداشون زیاده واقعا در خلقت خدا می مانی !
پردال داره دور از خونواده توی این تهران بزرگ با شیرینی ها و تلخی های زندگی سر می کنه و قراره که پردالیه جایی باشه برای زدن حرفایی از حاشیه های زندگیش که شاید هیچ جای دیگه بیان نشه !
همین

تاحق
امضا:پردال!



کلمات کلیدی : پردال، شروع

<      1   2   3   4   5