سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر کس برادری خدایی را از دست بدهد، گویی شریف ترینِ اعضای خود را از دست داده است . [امام علی علیه السلام]

نگذار بمیری !

یا حق

به آرامی آغاز به مردن می کنی
اگر سفر نکنی،
اگر کتابی نخوانی،
اگر به
اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نکنی.



به آرامی
آغاز به مردن می کنی
زمانی که خودباوری را در خودت بکشی،
وقتی نگذاری
دیگران به تو کمک کنند.



به آرامی آغاز به مردن می کنی
اگر برده
ی عادات خود شوی،
اگر همیشه از یک راه تکراری بروی …
اگر روزمرّگی را تغییر
ندهی
اگر رنگهای متفاوت به تن نکنی،
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی.



تو به آرامی آغاز به مردن می کنی
اگر از شور و حرارت،
از
احساسات سرکش،
و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامی دارند،
و ضربان
قلبت را تندتر می کنند،
دوری کنی . .. .،



تو به آرامی آغاز به
مردن می کنی
اگر هنگامی که با شغلت، یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،
اگر ورای رویاها نروی،
اگر به
خودت اجازه ندهی
که حداقل یک بار در تمام زندگی ات
ورای مصلحت اندیشی بروی
. . .
-
امروز زندگی را آغاز کن!
امروز مخاطره کن!
امروز کاری کن!
نگذار که به آرامی بمیری!
شادی را فراموش نکن!

تا حق

امضا : پردال!!!




کلمات کلیدی :

جرم ما

یا حق

  چه غم ما را؟

که عاشقیم و مجازات عشق سنگین است

در آن شبی که چراغ خموش خیمه تو

گریز پایان را

مجال رفتن داد

به خیمه‌گاه تو ماندیم، جرم ما این است

تا حق

امضا :پردال




کلمات کلیدی :

سوزن

یا حق

برج میلاد رو که نگاه می کنم دلم به حال آسمون می سوزه مثل اینه که یه سوزن فرو کرده باشن تو قلب آسمون !

تا حق

امضا : پردال




کلمات کلیدی :

گوش کن !

یا حق

در خلوتکده ی تاریکی ها هنوز هم گه گاهی صدای نور می آید گوش کن !

تاحق

امضا : پردال




کلمات کلیدی :

نرم نرمک می رسد اینک بهار...

یا حق

بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخه های شسته، باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک می رسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمه ها و دشتها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه های نیمه باز
خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب

ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش میشود هفتاد رنگ "

نه زمستانی باش که بلرزانی و نه تابستانی باش که بسوزانی
بهاری باش که برویانی …

تا حق

امضا : پردال !




کلمات کلیدی :